عناوین این صفحه
-
گوچی احتمالاً در قلعه عقابها
-
علی داودی یک قدم نزدیکتر به نقره المپیک
-
نقشه تزارها برای پلنگ ایرانی
-
پروژه ایرانی - آلمانی مهدویکیا
-
بازی با برنده ملوان - خیبر بهترین قرعه برای گلگهر است
-
شایان مصلح: تهیدست اهل تبانی نیست
-
شروعی تازه برای پسری که حقش نیمکتنشینی نیست
-
احتمال فروش قایدی برای پرداخت بدهی استراماچونی
-
مغـــانلو در راه قـــطر یا یک تیم صنعتی
-
جهانبخش شماره 9 جدید فاینورد
-
چه کسی ترسو بود بازیکن یا مربی؟
-
هشدار میدهم استقلال هنوز قهرمان جام حذفی نشده
-
توکیـــو بدون توقـــف
-
تبانی، قاتل روح فوتبال
-
گلمحمدی بازی ماشینسازی را از دست داد
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
نظر شما در خصوص طراحی سایت جدید ایران ورزشی چیست؟
- عالی
- خوب
- متوسط
- ضعیف
شماره : 6812 /
۱۴۰۰ يکشنبه ۲۷ تير
قوچاننژادبه ایران نمیآید
گوچی احتمالاً در قلعه عقابها
امیر اسدی @amir_asadi62
برای رضا قوچاننژاد، فصل 2021-2020 خوب آغاز شد اما تلخ به پایان رسید. مهاجم 33 ساله و سابق تیم ملی ایران در باشگاه زووله هر چند شش گل زد اما هرگز به عنوان بازیکن ثابت مورد توجه مربیان قرار نگرفت و حتی در اواخر فصل و در بخشی از مصاحبه خود با رسانهای هلندی، به این مسأله اعتراض هم کرد. گوچی که تا پایان جام جهانی 2018 پیراهن تیم ملی را بر تن داشت و البته در روسیه برای ایران بازی نکرد، این فصل در 21 دیدار برای زووله به میدان رفت، 684 دقیقه در زمین حضور داشت و شش گل به ثمر رساند. یعنی به طور میانگین، هر 114 دقیقه یک گل که آمار خوبی محسوب میشود.
با این آمار مناسب گلزنی اما مشخص نشد چرا مربیان زووله روی حضور ثابت بعضاً چند دقیقهای قوچاننژاد در زمین مشکل داشتند. گوچی گل میزد، روی نیمکت مینشست، دبل میکرد باز هم جایی در ترکیب نداشت و حتی پس از هتتریک هم به او روی خوش نشان ندادند. پس یک جای کار میلنگید و رضا هم به همین دلیل تصمیم گرفت در انتهای فصل تصمیم قطعی خود را بگیرد و با پیراهن زووله خداحافظی کند. ضمن اینکه او قراردادی هم نداشت و حالا به عنوان بازیکن آزاد میتواند تیم جدید حود را انتخاب کند.
مهاجم سابق تیم ملی ایران که گلهای او در مسابقات مقدماتی جام جهانی 2014 هرگز از یادها نخواهد رفت، تاکنون در 12 تیم به میدان رفته و از این حیث رکورد قابل توجهی را به نام خود ثبت کرده. گوچی تا به امروز که 33 ساله است، برای هیرنفین (سه مقطع )، ایگلز(دو مقطع )، امن، کامبور، سنتترویدن، استانداردلیژ، چارلتون(دو مقطع )، الکویت، الوکره، آپوئل، سیدنی و زووله به میدان رفته و حالا مترصد مهیا شدن شرایطی مناسب است تا حضور در سیزدهمین باشگاه دوران حرفهای خود را انتخاب کند.
در شرایطی که خیلیها منتظر نخستین حضور رضا قوچاننژاد در لیگ ایران هستند اما به نظر میرسد این مهاجم باتجربه باز هم علاقهای به وقوع این اتفاق ندارد. او طبق آخرین اخبار دوست دارد همچنان در فوتبال هلند بماند و در این زمینه مذاکراتی را هم با چند باشگاه انجام داده است. گوچی با اینکه فصل موفقی را از نظر تعداد بازی در ترکیب اصلی پشت سر نگذاشت اما هنوز در سرزمین لالههای نارنجی بازار کار دارد و میتواند همچنان در لیگ برتر یا همان اردیویژه بازی کند.
مهمترین خبری که این روزها کنار نام قوچاننژاد وجود دارد، ارتباطی است که میان او و برخی مسئولان باشگاه ایگلز برقرار شده. باشگاهی قدیمی که فصل قبل را در دسته دو سپری کرد اما در نهایت با کسب 77 امتیاز از 38 بازی و تفاضل گل بالاتر نسبت به گرافشاپ و بعد از کامبور 92 امتیازی موفق شد به لیگ برتر صعود کند. آنها که فصل قبل توانستند تنها 62 گل در 38 بازی به ثمر برسانند، دنبال جذب مهاجمی تمامکننده هستند و در این راه سراغ گوچی را گرفتهاند.
نکته جالب درباره قوچاننژاد و عقابها- لقب ایگلز- سابقه دو همکاری در سالهای ابتدایی فوتبال گوچی است. رضا ابتدا فصل 2007-2006، زمانی که تنها 18 سال داشت برای ایگلز در دسته دو 13 بار به زمین رفت و چهار گل زد. او برای مقطع دوم، فصل 2010-2009 نیز عضو ایگلز در همان دسته دوم بود و توانست در 10 بازی و 661 دقیقه حضور در زمین شش گل به ثمر برساند. بنابراین رابطه مناسبی میان قوچاننژاد و ایگلز برقرار است و مربی تیم- کیس ون واندرن- که سابق بر این هدایت تیم زیر 17 سالههای هلند را برعهده داشته، امیدوار است بتواند برای فصل 2022-2021 اردیویژه مهاجمی در حد و اندازههای گوچی را در ترکیب تیمش داشته باشد.
قوچاننژاد که حدود شش سال پیراهن تیم ملی را بر تن داشت و در 43 بازی 15 گل وارد دروازه حریفان کرد، امیدوار است هر چه زودتر سیزدهمین تیم باشگاهی خود را انتخاب کند. او فعلاً همراه خانواده دوران استراحت را پشت سر میگذارد اما خودش هم میداند باید هر چه زودتر به زمین فوتبال برگردد و برای تیم جدیدش گل بزند.
حذف رقیب برزیلی به خاطر دوپینگ
علی داودی یک قدم نزدیکتر به نقره المپیک
رضا عباسپور
حذف عجیب و دقیقه نودی فرناندو ریس برزیلی، وزنهبردار فوق سنگین مدال دار این دسته وزنی از حضور در بازیهای المپیک 2020توکیو شوک سنگین مجددی بود بر پیکره مسابقات وزنهبرداری المپیک در کشور ژاپن. زیرا فرناندو بعد از حذف تعداد زیادی ستاره فوق سنگین در این دسته وزنی یکی از مدعیان اصلی برای کسب مدالهای نقره یا برنز و سکوی نایب قهرمانی یا سومی بازیهای المپیک به شمار میرفت.
ضمن اینکه او بعد از تالاخادزه گرجستانی یکی از رقبای جدی «علی داودی» ستاره جوان و توانمند کشورمان در این دوره از پیکارها به شمار میرفت.
بنابراین حذف این وزنهبردار شش دانگ و قدرتمند برزیلی از گردونه نهایی بازیهای المپیک توکیو اگرچه اتفاق جالب توجه و ایدهآلی برای خود او و سیستم برگزاری مسابقات نبود اما برای ما که در این وزن یک وزنهبردارجوان و باانگیزه به نام علی داودی در دسته 109+ کیلوگرم المپیک توکیو خیلی سرحال و آماده داریم بهترین اتفاق ممکن میتواند باشد.
اگر داودی و کادرفنی تیم ملی خوب قدر این فرصت طلایی ناب را بدانند و از این غنیمتی که به ما رسیده به درستی و به نحو مطلوب روی تخته المپیک بهره برداری نمایند.
تالاخادزه بیرقیبتر از همیشه در توکیو
رقابتهای دسته فوق سنگین وزنهبرداری بازیهای المپیک همواره به واسطه اینکه این رویداد ورزشی یکی از شعارهای سه گانه و اصلی المپیک(قویترین) مربوط میشود به این رشته و رقابت غولهای وزنهبرداری جهان برای کسب سکوهای قهرمانی در این آوردگاه بزرگ، جزو جذابترین و مهیجترین مسابقات ورزشی برگزار شده در المپیک است. امسال البته به واسطه اینکه اغلب ستارههای نامدار و عنواندار از کشورهای مختلف به خاطر پیچیدگی پروسه گزینشی توانایی کسب امتیاز گزینشی را نداشتند یا به دلایلی دیگر مثل دوپینگ و آسیب دیدگی نتوانستند صاحب سهمیه ورودی به این بازیهای شوند، رقابت دسته فوق سنگین شاید آن جذابیتهای همیشگی خود را برای مخاطبان نداشته باشد اما باز هم با تمام این تفاسیر حضور ستاره رکوردشکنی همچون لاشا تالاخادزه در توکیو و بیرقیبتر شدنش در این دوره از بازیها نویدبخش این است که غول گرجستانیها به دنبال رسیدن به مجموعی دست نیافتنی مثل مجموع 500 کیلوگرم در دو حرکت یکضرب و دوضرب است.
تالاخادزه حالا با حذف فرناندوی برزیلی مثل علی داودی ستاره آینده دار فوق سنگین ایران و قویترین مرد وزنهبرداری قاره آسیا، به عنوان نفرات اول و دوم جدول رتبهبندی دسته فوق سنگین المپیک، فاصله زیادی از رقبای خود گرفته است. طوری که اینطور پیشبینی میشود که پرچمدار گرجستانیها در المپیک توکیو با درخششی خیره کننده هر آنچه رکورد دست خودش است را افزایش دهد و هیچ کسی نتواند حالا حالاها به شکستن رکوردهای او حتی فکر کند.
شانس داودی، بیشتر از قبل
پس از اینکه قطعی شدن این موضوع که کمیته المپیک برزیل فرناندو ریس را به دلیل موفق نشدن در تست دوپینگ، به طور موقت تعلیق کرده و او را از حضور در مسابقات المپیک توکیو در هفته آینده محروم اعلام کرده است، بیش از هر زمان دیگری به نقرهای شدن علی داودی با افزایش رکوردهای یکضرب، دوضرب و مجموع او در توکیو امیدوار شدیم. آژانس بینالمللی المپیک در بیانیهای اعلام کرد که مجموعه ضد دوپینگ کمیته ملی المپیک برزیل دریافته که نمونه دوپینگ وزنهبردار ۳۱ ساله این کشورحاوی یک هورمون رشد است. بنابراین این ورزشکار از هیأت اعزامی به المپیک توکیو کنار گذاشته شد.
فرناندو ریس، دارنده مدال برنز مسابقات وزنهبرداری قهرمانی جهان در عشق آباد بود که در دسته ۱۰۹+ کیلوگرم پس از محرومیت رستم جانگابایف ازبکستانی، قرار بود در المپیک توکیو شرکت کند. فدراسیون وزنهبرداری برزیل اعلام کرد که فرناندو ریس قهرمان سه دوره بازیهای پان آمریکن، قرار بود هفته آینده به توکیو سفر کند اما به خاطر مثبت شدن تست دویپنگ حضور در این آوردگاه بزرگ را از دست داد. فرناندو ریس در المپیک لندن ۲۰۱۲ یازدهم و در ریو ۲۰۱۶ پنجم شده بود. بازیهای توکیو که سال گذشته به دلیل همهگیری ویروس کرونا به تأخیر افتاد، از ۲۳ ژوئیه آغاز میشود. به این ترتیب یکی از رقبای سرسخت، نام آشنا و شاخص علی داودی در این دسته از رقابتها، حضور در المپیک را از دست داد.
وداعی تلخ با المپیک که البته نمیتوان کتمان کرد که برای ما خوشیمن بود و علی داودی را بیش از هر زمان دیگری به کسب نقره المپیک امیدوار میکند.
رقیب یزدانی در توکیو فقط تیلور آمریکایی نیست
نقشه تزارها برای پلنگ ایرانی
کمتر از یک هفته دیگر به شروع المپیک باقی مانده و حالا هیجان شروع این دوره عجیب و غریب بازیها به اوج خود رسیده است. حالا آرام آرام کشورهای حاضر در بازیهای توکیو ورزشکاران خود را در دهکده بازیها مستقر میکنند که البته گروه اول کاروان ورزشی ایران هم امروز در دهکده بازیها مستقر میشود اما شاید مثل همیشه و شاید هم بیشتر همیشه نگاهها به سوی کشتی ایران است تا دلاوران تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی راهی توکیو شوند.
اوضاع کاروان به نحوی است که شاید تنها شانس مدال از دل همین کشتی بیرون بیاید و از بین 11 دلاوری که در ترکیب کشتی آزاد و فرنگی که در توکیو قرار است پرچم ایران را بالا نگه دارند، یک نفر سرآمد است و شاید همه نگاهها به سوی او باشد. آن یک نفر هم حسن یزدانی است؛ پسر شایسته ایرانی که طلای ریو را در کارنامه دارد و حالا میخواهد برود و طلای دوم را به دست بیاورد تا به تنها یل تاریخ کشتی ایران تبدیل شود. خیلیها یزدانی را بیرقیب میدانند و خیلیها هم تیلور را تنها رقیب او اما واقعاً دلاور ایران فقط یک رقیب دارد؟ دیوید تیلور آمریکایی به واسطه دو پیروزی که مقابل یزدانی کسب کرده حالا هم به عنوان تنها رقیب حسن مطرح است اما این کشتیگیر آمریکایی در دو سال گذشته هرگز محک جدی نخورده و معلوم نیست که در توکیو چه وضعیتی دارد اما با این حال باید به واسطه عملکرد گذشتهاش او را رقیب یزدانی دانست اما آیا میشود از کنار نام آرتور نایفونف روس به راحتی گذشت؟
نایفونف روس در سال 2019 و مسابقات قهرمانی جهان به حسن یزدانی باخت و به دیدار ردهبندی رفت و برنز را کسب کرد. از آن موقع تا حالا دو بار قهرمان اروپا و دو بار هم قهرمان روسیه شده تا در 24 سالگی در اوج قدرت وارد مسابقات شود. این کشتیگیر قلدر روسی در سال 2017 قهرمانان جوانان جهان شده و سال 2018 نقره امیدهای جهان را کسب کرد که در آن فینال هم به کامران قاسمپور باخت.
به نظر میرسد نباید خیلی روی نتایج سال 2019 با این کشتیگیر روس خیلی حساب کرد. آن موقع نایفونف روس 22 ساله بوده و حالا پختهتر شده و حتماً در این مدت هم سعی کرده کشتیهای یزدانی را آنالیز کند و حالا اظهارت اخیر رشید سعداللهاف که گفته با آرتور درباره کشتی یزدانی بارها حرف زدیم، نشان از برنامهریزی تزارها برای حسن یزدانی دارد.
پرت کردن حواس یزدانی با مطرح کردن نام تیلور در مصاف احتمالی با این کشتیگیر روس شاید کار را برای یزدانی بسیار سخت کند. او قهرمان جام یاریگین هم هست و حتماً با برنامه به المپیک میآید اما اینکه چقدر روی توانایی او حساب شده و تا چه اندازه کار شده نامشخص است.
حسن یزدانی شاه ماهی کشتی ایران است و افتخارات بیبدیلی را کسب کرده و حتماً در توکیو افتخار آفرین خواهد بود اما باید حساب شده جلو رفت. اینکه مدام در جامعه القا شود که او در توکیو بیرقیب است و میتواند راحت مدال طلا را بگیرد فقط به لحاظ روانی دلاور کشتی ایران را به هم میریزد. نتیجه مسابقه کشتی روی تشک مشخص میشود و در المپیکها هم هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد.
گاهی کسانی قهرمان میشوند که کمتر کسی به آنها توجه میکند، چرا که به لحاظ روانی در آرامش بوده و بعضی مواقع هم افرادی که همه مدال طلا را برای آنها کنار گذاشته بودند، بازنده بزرگ نام میگیرند. شاید بهترین مثال هم کشتی یزدانی با انور گودویف روس در المپیک ریو باشد. جایی که کشتیگیر روسیه همه مدعیان قهرمانی در المپیک از جمله جردن باروفس، جبرئیل حسن اف و بکزاد عبدالرحمن را شکست داد و در فینال هم شش بر صفر از حسن یزدانی که آن موقع 20 سال هم بیشتر نداشت، جلو افتاد اما در پایان مسابقه بازنده نام گرفت.
جزئیات مذاکره فدراسیون فوتبال با مهدی برای تغییر نسل
پروژه ایرانی - آلمانی مهدویکیا
گزارش
بهناز میرمطهریان @mirmotaharian
مهدی مهدویکیا به واسطه فعالیتش در آکادمی باشگاه هامبورگ و راهاندازی آکادمی کیا در ایران، سالهاست یکی از گزینههای فدراسیون فوتبال برای استفاده در پروژههای استعدادیابی و تیمهای پایه بوده است. جدا از این ماجرا هر زمان صحبت از حضور فوتبالیها در اداره فوتبال به زبان میآمد، نام او یکی از نامهایی بود که مطرح میشد و این ماجرا با معرفیاش به عنوان نایبرئیس اول علی کریمی طی کاندیداتوری در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال به اوج خود رسید.
حضور مهدویکیا میتوانست امیدها را به توجه ریاست فدراسیون فوتبال به تیمهای پایه زنده کند اما با پیروزی شهاب عزیزی خادم در انتخابات، موضوع حضور مهدویکیا هم طبیعتاً به فراموشی سپرده شد تا اینکه روز یکشنبه (20 تیرماه) بعد از جلسه هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال، خبر انتخاب مهدی مهدویکیا به عنوان سرمربی تیم امید روی خروجی سایت رسمی فدراسیون فوتبال قرار گرفت. این خبر که واکنشهای متعددی را در پی داشت و کمی بعد تغییر کرد در نهایت موضع فدراسیون فوتبال را در استفاده از بازیکن سابق تیم ملی فوتبال کشورمان برای مشاوره و سرپرستی پروژهای تحت عنوان استعدادیابی و تغییر نسل مشخص کرد اما اینکه آیا مهدویکیا میتواند باشگاه هامبورگ را راضی کند که چنین همکاری با فدراسیون فوتبال ایران داشته باشد یا نه، هنوز مشخص نیست. همین موضوع باعث میشود با این سؤال مواجه باشیم که میتوان امیدوار بود باشگاه هامبورگ با سرمربیگری مهدویکیا در تیم امید و مسئولیتش در پروژه استعدادیابی فدراسیون فوتبال موافقت کند یا نه؟
از مخالفت اولیه مهدویکیا تا تغییر مسیر مذاکره
شهاب عزیزی خادم به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال پیش از جلسه هیأت رئیسه، چندین جلسه مذاکره با مهدی مهدویکیا داشت. مذاکراتی که در ابتدا با مقاومت و مخالفت مهدویکیا همراه بود چون او خاطره جالبی از همکاریهای پیشین و حتی مذاکرات قبلیاش با فدراسیون فوتبال نداشت و به همین دلیل این بار هم از همان ابتدا مخالفت خود را با این همکاری اعلام کرده بود.
به جز همکاری او با تیم فوتبال نوجوانان ایران که به سالها پیش مربوط میشود، یک بار دیگر هم در زمان ریاست مهدی تاج، مقدمات مذاکره با مهدی مهدویکیا برای هدایت تیم امید فراهم شده بود. درست بعد از اینکه نام یحیی گلمحمدی، سرمربی وقت شهرخودرو به عنوان سرمربی تیم امید اعلام شد و بعد از آن فدراسیون مجبور شد به دلیل مخالفت باشگاه شهرخودرو، از خیر یحیی بگذرد. آن زمان حمید استیلی مدیر تیم امید بود و اعلام کرد که با مهدی مهدویکیا برای پذیرش هدایت تیم امید مذاکره داشته اما او این پیشنهاد را به دلیل قراردادی که با تیمهای پایه باشگاه هامبورگ داشته، رد کرده است. مهدی تاج اما کوتاه نیامد و اعلام کرد که قصد مذاکره با مهدی مهدویکیا را دارد و برای متقاعد کردن او حتی حاضر است با باشگاه هامبورگ هم وارد مذاکره شود. در نهایت اما این مذاکرات راه به جایی نبرد و برنامهای که مدنظر فدراسیون فوتبال بود، به نتیجه نرسید. بعد از سالها اما موضع مهدویکیا در برابر فدراسیون فوتبال عزیزی خادم هنوز همان موضع است. او همکاریاش با فدراسیون را منوط به موافقت باشگاه هامبورگ میداند.
تفاوت عزیزی خادم با تاج اما این است که او میخواهد باشگاه هامبورگ را هم در این پروژه دخیل کند و همین موضوع باب مذاکرات تازهای را باز میکند.
علاوه بر این موفقیتهای تیم ملی و اقدامات فدراسیون فوتبال برای آمادهسازی شرایط، تا حدودی بستر را برای شروع مذاکرات تازهای با مهدی مهدویکیا مهیا کرده است. مسئولان فدراسیون فوتبال در این مذاکرات اهداف خود را برای مهدویکیا شرح دادند و به تغییر نسلی اشاره کردند که برای تیم ملی بزرگسالان در جام جهانی 2026 آمریکا و 2030 عربستان مدنظر قرار دارد.
هدف فدراسیون از این همکاری چیست؟
شاید اگر ماجراهای مارک ویلموتس و دردسرهای سرمربی تیم ملی ایجاد نمیشد، همین حالا هم باید شاهد راهیابی نسل جدیدی در ترکیب تیم ملی فوتبال بودیم اما فرصت این نوسازی در تیم ملی گرفته شد و همین موضوع باعث شد که بین نسل حاضر تیم ملی فوتبال ایران و نسل آینده فاصله زیادی به وجود بیاید.
لغو مسابقات جهانی و آسیایی در ردههای جوانان و نوجوانان به دلیل شیوع ویروس کرونا هم مزید بر علت شد تا امروز شاهد شکاف عمیقی باشیم بین نسل فعلی و نسل آینده فوتبال. این شرایط به خودی خود نیاز به پروسه استعدادیابی در فوتبال و تربیت نسل را تقویت میکند.
در این شرایط شهاب عزیزی خادم با هدف ایجاد تغییر نسل به سراغ مهدی مهدویکیا رفته است. اقدامی که نوع همکاری مهدویکیا با فدراسیون عزیزی خادم را با دورههای پیشین قدری متفاوت میکند و احتمالاً مأموریت جذابتری را پیش روی او قرار داده است.
هدف تعریف شده از سوی شهاب عزیزی خادم تعریف سیستمی برای کشف استعداد، کار کردن روی آنها و آمادهسازی فضا برای فعالیت این بازیکنان است. در این سیستم، مهدی مهدویکیا به عنوان مسئول این پروژه و سرمربی تیم امید انتخاب میشود.
با این حال اما اعلام رسمی نام مهدویکیا به عنوان سرمربی تیم امید، بعد از جلسه 5 ساعته هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال و تکذیب آن از سوی او و بعدتر اصلاح خبر و توضیح اینکه مذاکرات با او ادامه دارد، ابهامات و شبهات را درباره صحت این اقدام افزایش داد. همین باعث شد مهدی مهدویکیا در یک استوری اینستاگرامی اینطور بنویسد: «مذاکرات مثبتی با فدراسیون فوتبال انجام شده است و در صورت موافقت باشگاه هامبورگ و نهایی شدن توافقات و جزئیات همکاری با فدراسیون فوتبال، در روزهای آینده پاسخگو خواهم بود.»
همکاران آلمانیات را هم با خودت بیاور!
ماجرای این استوری به همان همکاری مشترک مهدویکیا و آکادمی هامبورگ با فدراسیون فوتبال برمیگردد. طی مذاکراتی که مهدویکیا با فدراسیون فوتبال داشته، قرار نیست او به تنهایی مسئولیت پروژه استعدادیابی را برعهده داشته باشد. چرا که شهاب عزیزی خادم از مهدویکیا خواسته مسئول آکادمی هامبورگ و تعدادی از استعدادیابهای آلمانی این آکادمی را هم وارد این پروژه کند تا این تغییر نسل زیر نظر یک تیم ایرانی – آلمانی انجام شود.
این اتفاق چندین مزیت دارد. علاوه بر اینکه پروسه استعدادیابی و ورود بازیکنان به تیمهای پایه مطابق اصول و استانداردهای روز اروپا انجام خواهد شد، همکاری با باشگاه هامبورگ و مهدی مهدویکیا میتواند زمینهساز مسابقات تیمهای پایه ایران با تیمهای اروپایی و بالا رفتن تجربههای بینالمللی بازیکنان از رده پایه باشد. همانطور که تیم آکادمی کیا هم تاکنون بارها از چنین فرصتهایی بهره برده است.
پیادهسازی چنین برنامهای در تمامی ردههای سنی نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید در نهایت به تربیت نسلی نو و معرفی آن به تیم ملی بزرگسالان برای دو دوره بعدی جام جهانی میانجامد.
شاید بزرگترین حلقه مفقود این زنجیره اما نگاهی باشد که بتواند پروژه استعدادیابی و تربیت نسل را در فوتبال ایران نهادینه کند. این حلقه مفقود هم چیزی نیست جز جای خالی آکادمیها در باشگاههای فوتبال. گرچه راه اصولیتر این است که باشگاهها ملزم به ایجاد تیمهای پایه باشند و بازیکنساز اما در حال حاضر که ورشکستگی باشگاههای فوتبالی و بهانههایی مثل عدم برخورداری آنها از حق پخش و بلیتفروشی مانع از پیادهسازی این برنامه میشود، چارهای نیست جز اینکه فدراسیون فوتبال برای این تربیت نسل دست به کار شود و در مراحل بعدی باشگاهها مجاب شوند که در نگاه خود به تیمهای پایه و بازیکنسازی تغییراتی اساسی ایجاد کنند.
برنامه فدراسیون فوتبال، رویا یا واقعیت؟
در برنامهای که فدراسیون فوتبال برای تربیت نسل دارد و مهدویکیا را به عنوان مسئول پروژهاش انتخاب کرده اما چندین سؤال اساسی مطرح میشود. این برنامه فدراسیون فوتبال با مشارکت آکادمی هامبورگ تا چه اندازه ضمانت اجرایی دارد؟ برنامه شخص مهدویکیا برای عملی ساختن این پروژه چیست؟ او تا چه اندازه میتواند از ارتباطهای بینالمللی خود برای تقویت تیمهای پایه در ایران استفاده کند؟ مهمتر از همه اینکه فعالیت او در آکادمی کیا تضاد منافعی با مسئولیتش در پروژه استعدادیابی فدراسیون فوتبال ایجاد نخواهد کرد؟ حتی وقتی مهدویکیا هیچ مسئولیتی در پروژه استعدادیابی ایران نداشت، بابت انتخاب بازیکنان تیمهای جوانان و نوجوانان از آکادمی کیا، بارها پرسشهایی مطرح میشد و این سؤال اساسی که گرفتن بازیکن از آکادمی کیا، مانع از استعدادیابی در مناطق محرومتر و نقاطی که امکان ثبتنام در آکادمی کیا را ندارند، نمیشود؟
مسئولان فدراسیون فوتبال البته معتقدند که فرآیند استعدادیابی و تربیت بازیکنان پایه در آکادمی کیا، فرآیند تأیید شدهای است. ضمن اینکه در پروژه استعدادیابی فدراسیون فوتبال بدون شک این فرآیند به شکل گستردهتری انجام خواهد شد. ضمن اینکه تأکید دارند مهدویکیا برای این پروژه برنامههای مشخصی دارد و طی جلسات مذاکرهای که با فدراسیون فوتبال داشته، به بهرهگیری از پتانسیلهای او در عرصه بینالمللی تأکید شده است اما دریافت مجوز این فعالیت از آکادمی هامبورگ قرار است بر عهده خود مهدی مهدویکیا باشد و زمانی که او بتواند با این باشگاه به توافق برسد و موافقت هامبورگ را جلب کند، همکاری فدراسیون فوتبال با مهدویکیا در پروژه استعدادیابی و آمادهسازی تیم ملی امید آغاز خواهد شد.
زندهروح: حذف پرسپولیس و سپاهان از جام حذفی بهترین خبر بود
بازی با برنده ملوان - خیبر بهترین قرعه برای گلگهر است
گفت و گو
ناصرقراگزلو
احمد زندهروح کاپیتان گلگهر با به ثمر رساندن گل دوم تیمش مقابل آلومینیوم اراک نقش غیرقابل انکاری در پیروزی تیم سیرجانی و برگرداندن نتیجه یک بر صفر باخته، به برد 3 بر یک داشت. به بهانه برد پرگل تیم گلگهر و صعودش به مرحله بعد گفتوگویی با احمد زندهروح کاپیتان و پنالتیزن اول تیم سیرجانی داشتیم.
از بازی شروع کنیم که از حریف در نتیجه عقب افتادید اما گل شکاری و البته یک پنالتی که به سودتان گرفته شد، از حریف پیش افتادید.
در همان شروع بازی بر روی اشتباهی که مرتکب شدیم گل بدی را دریافت کردیم اما با این وجود با کیفیت خوبی که داریم کمکم بازی را در اختیار گرفته و ورق را به سود تیممان برگرداندیم و از باخت یک بر صفر برای تیممان برتری 3 بر یک ساختیم. خدا را شکر با نظر سرمربی تیم گل پیروزیبخش تیمم را هم من از روی نقطه پنالتی به ثمر رساندم و پس از آن با زدن یک گل دیگر با پیروزی پرگل باقدرت به مرحله بعد صعود
کردیم.
اما خطای پنالتی که روی عاشوری از تیمتان رخ داد، بازیکنان و کادر فنی تیم اراکی بشدت معترض بودند.
صحبت و اظهارنظر اصلی در این خصوص را بر عهده کارشناسان داوری میگذارم اما من شخصاً دیدم عاشوری بازیکن تیم اراک، همتیمی مرا شارژ کرد و بر روی او خطا مرتکب شد.
اگر درصد مالکیت و موقعیتهای بازی را در نظر بگیری، باز هم پیروزی پرگل را حق تیمتان میدانی؟
ما جدا از دقیقهای که گل خوردیم و چند دقیقه پس از آن که تحت تأثیر شوک گل خورده قرار داشتیم، در باقی دقایق بازی را کاملاً در اختیار داشتیم و حتی جدا از سه گلی که زدیم چند فرصت گلزنی دیگر هم داشتیم.
تیم آلومینیوم اراک را بهلحاظ فنی چگونه ارزیابی کردی؟
با تیم آلومینیوم قبل از بازی جام حذفیمان در لیگ هم بازی کرده بودیم. آنها تیمی خوب و سختکوش متشکل از کادر فنی خیلی خوب، کاربلد و بادانش و البته بازیکنان جوان، باتجربه و باکیفیتی هستند که انصافاً بازیمان با آلومینیوم جزو سختترین بازیهای این فصل ما تا به اینجای بازیها بود.
برای دور بعد دوست داری با چه قرعهای مواجه شوید؟
با تمام احترامی که برای همه تیمها قائلم فکر میکنم برنده بازی ملوان و خیبر بهترین قرعه در مرحله بعد برای تیم ما باشد و البته باید دید در قرعهکشی چه اتفاقی میافتد.
برای قهرمانی جام حذفی چقدر امیدوارید و بر روی آن زوم کردهاید؟
بالاخره جام حذفی راه میانبر و کوتاه برای قهرمانی و رسیدن به لیگ قهرمانان آسیاست و ما هم با کیفیت خوبی که در بازیهای این فصل از خودمان ارائه دادهایم، جدا از نگه داشتن شانس سهمیه در لیگ برای خودمان حتماً برای قهرمانی در جام حذفی و موفقیت در این جام هم حساب خاصی باز کردهایم و روی کسب این موفقیت خیلی امیدواریم.
حذف تیمهای اول و دوم جدول لیگ هم به نظر بهترین خبر برای بقیه تیمها بوده که هنوز در جام حذفی باقی ماندهاند.
بله، واقعاً حذف پرسپولیس و استقلال خبر خیلی خوبی برای سایر تیمهای باقیمانده در جام حذفی بود چون انصافاً پرسپولیس و سپاهان با کیفیتی که در این فصل از خودشان نشان دادهاند ثابت کردند بهترین تیم هستند و بضاعت فنی بالایی دارند و حذف این دو قدرت حتماً زمینه موفقیت و شانس تیمهای دیگر را برای پیروزی بسیار زیادتر و آنها را برای قهرمانی امیدوارتر میکند.
بعد از زدن پنالتی به سبک رائول گونزالس اسپانیایی شادی کردی و حلقه ازدواجت را بوسیدی؟!
بله بعد از آنکه گل پیروزیبخش تیمم را از روی نقطه پنالتی به ثمر رساندم، برای شادی گلم بر حلقه ازدواجم بوسه زدم، چون چهارمین سالگرد ازدواجم بود و به بهانه گلزنیام خواستم گلم و شادیام را تقدیم همسر خودم کنم.
داوری بازیتان در مجموع قضاوت متعادلی داشت یا با مشکل مواجه بود؟ چون چندبار کادر فنی تیم اراک به داوران اعتراض داشتند.
من مشکل خاصی در داوری ندیدم و فکر میکنم گروه داوری در مجموع قضاوت خوب و متعادلی داشتند.
واکنش مدافع سپاهان به اتهامات علیه مدافع نفت مسجدسلیمان
شایان مصلح: تهیدست اهل تبانی نیست
شایان مصلح مدافع سپاهان نسبت به اتهام تبانی به میثم تهدیست و کنار گذاشته شدن همتیمی سابقش از نفت مسجدسلیمان واکنش نشان داد: «اساساً وقتی یک بازیکن در یک تیم بازی میکند باید درباره تیمش خودش صحبت کند، اما وقتی با بعضی بازیکنان و افراد از نزدیک آشنایی دارید و سالها با آنها کار کردهاید و آنها دچار مشکل شدهاند، بیانصافی و بیمعرفتی است که سکوت کرد و حرف حق را بیان نکرد. با میثم تهیدست از سال ۹۲ در سپیدرود آشنا شدم و صمیمیترین دوستم در میان بازیکنان است. تنها بازیکن فوتبالی هست که با هم رفت و آمد خانوادگی داریم. او را از نزدیک میشناسم. او مسلمان و بشدت معتقد به امامرضا(ع) و اهلبیت(س) است.
خوب نیست با آبروی یک مسلمان به ناحق بازی شود. شاید فرد دیگری بود میگفتم ممکن است این کار را کرده باشد، اما میثم تهیدست از این کارها نکرده و نمیکند. این حرفها اصلاً در قامت او نیست.»
مصلح درباره دیگر بازیکنانی که کنار گذاشته شدند هم توضیح میدهد: «درباره فرد، مربی یا شخص خاصی صحبت نمیکنم؛ اما تهمت زدن به این راحتی نیست. هر مدافعی یک روزی اشتباه میکند، این موضوع شامل بهترین مدافع جهان هم میشود. خود من مقابل استقلال مرتکب پنالتی شدم آیا بر مبنای یک خطا یا تکل میتوان حکم بر اشتباه نفرات داد؟ امیدوارم این روند در فوتبال ایران شکل نگیرد که هرکسی باخت، بازیکن یا فردی را مقصر جلوه بدهد. امیدوارم مسائلی از این دست در فوتبال ایران باب نشود. تهیدست بهخاطر تهمتهای صورتگرفته میتواند در فضای خارج از فوتبال شکایت و پیگیری قضایی انجام بدهد. اگر بر اساس عدل و عدالت این موضوع قضاوت شود، قطعاً یکسری باید پاسخگو شوند.»
جهانبخش بالاخره از انگلیس دل کند
شروعی تازه برای پسری که حقش نیمکتنشینی نیست
یادداشت
رسول مجیدی
جهانبخش بالاخره به رنج بیپایان نیمکتنشینی در برایتون پایان داد و به لیگ هلند بازگشت. او که در این لیگ عملکرد فوقالعادهای داشت و حتی آقای گل شد٬ به عنوان گرانترین خرید تاریخ باشگاه برایتون به لیگ برتر رفت اما طلسم ایرانیها در فوتبال انگلیس برای او هم تکرار شد و جهانبخش سوای چند بازی درخشان٬ بیشتر فصل را از روی نیمکت و سکوها پیگیری میکرد.
گل او به چلسی هنوز که هنوز است یکی از بهترین گلهای چند فصل اخیر لیگ برتر انگلیس قلمداد میشود اما شاید فیزیک او باعث شد تا آنطور که باید و شاید در برایتون ظاهر نشود.
جهانبخش 28 ساله، حضور در فوتبال اروپا را از هلند آغاز کرد و حالا، امیدوار است با حضور دوباره در این کشور بتواند روزهای خوب گذشته را تکرار کند. جهانبخش در سن 20 سالگی، به نایمخن رفت و زمانی که 22 ساله بود، تبدیل به بهترین بازیکن لیگ دسته دوم هلند شد. سپس پیراهن آلکمار را پوشید و پس از سه فصل حضور در این باشگاه، توانست آقای گل سطح اول فوتبال هلند شود. جهانبخش سال آخر حضور در اردیویسه 21 گل زد. حالا او به باشگاه فاینورد پیوسته. یکی از مدعیان همیشگی لیگ هلند. تیمی که به تازگی بال راستش٬ برگهورست را به آژاکس فروخته و خیلی زود جهانبخش را جایگزین او کرد. علیرضا میداند که اگر مصدوم نشود بازیاش به صورت ثابت در این تیم تضمین شده است و همین انگیزه او برای شروع فصل تازه را دوچندان میکند. بخصوص که فاینورد در رقابتهای اروپایی هم حضور دارد؛ در لیگ کنفرانس که فصل جدید اولین دورهاش برگزار میشود. فاینورد در لیگ هلند پنجم شد و حالا باید در سطح سوم رقابتهای باشگاهی اروپا باشد. رقابتهایی که تیمهای کشورهای دارای فوتبال ضعیفتر٬ بیشتر از کشورهای صاحب فوتبال است.
جهانبخش قرار است شماره ۹ را در فاینورد بپوشد. همان شمارهای که تن برخیوس بود. بازیکنی که فصل پیش ۱۸ گل زد و ۱۴ پاس گل داد. همه اینها هم مسئولیت او را بالا خواهد برد و هم انگیزهاش را افزایش میدهد.
جهانبخش که در هلند «یاهانبهش» صدایش میکنند حالا در مرکز توجهات است. بخش مهمی از پلن تیمش برای حمله خواهد بود و میتواند دوباره لیگ هلند را به تسخیر خود در بیاورد. او باید سه سالی که در انگلیس بود را فراموش کند. بعضی وقتها نمیشود که نمیشود. جهانبخش شاید حتی بهتر بود سال گذشته از برایتون جدا میشد اما میخواست آخرین شانسش را هم امتحان کند. ماند و جنگید. هروقت به او بازی رسید عملکرد خوبی داشت. در جام حذفی و جام اتحادیه که فیکس بود٬ از تأثیرگذارترین بازیکنان زمین بود اما گراهام پاتر به او در لیگ برتر بازی نمیداد و همین باعث شد تا دیگر علیرضا خسته شود و برگردد به هلند.
جایی که قدرش را بیشتر میدانند و سبک و فیزیک خودش هم به آنجا نزدیکتر است.
بحران مالی استقلال را به سمت یک انتقال پر سر و صدا میبرد؟
احتمال فروش قایدی برای پرداخت بدهی استراماچونی
اظهارات مهدی قایدی بعد از پیروزی بزرگ استقلال در دربی 96 نشان از احتمال بالای جدایی او بعد از پایان فصل دارد. شماره 10 آبیها پیشتردرباره جداییاش با قاطعیت اعلام میکرد که در استقلال خواهد ماند اما پیشنهاد قابل توجه باشگاه الدحیل قطر سبب شده ستاره کوچولوی فوتبال ایران خودش را برای یک جدایی سخت آماده کند؛ شاید یک دوری طولانی با باشگاهی که سکوی پرتابش به سوی خوشبختی شد.
قایدی خوب میداند که استقلال و هوادارانش تا چه اندازه در رشد و پیشرفت او نقش داشتهاند و به همین دلیل در تلاش است تا جدایی احتمالی را یک تصمیم مدیریتی از سوی مدیرعامل باشگاه استقلال جا بیندازد تا در تقابل با هواداران استقلال قرار نگیرد که البته همینطور هم هست و اکنون عزم باشگاه بر ترانسفر قایدی بیش از خود اوست.
پیشنهادی که باشگاه الدحیل قطر برای اخذ رضایتنامه مهدی قایدی به باشگاه استقلال ارائه کرده، آنقدر قابل توجه است که سیاستگذاران باشگاه استقلال به سادگی از کنار آن عبور نکنند و اجازه خروج مهدی را بدهند. رقمی که باشگاه الدحیل قطر به باشگاه استقلال پیشنهاد کرده نزدیک به 2 میلیون دلار است که با یک حساب سرانگشتی معادل ریالیاش رقمی در حدود 50 میلیارد تومان (یک سوم بودجه کل باشگاه استقلال) میشود. با چنین حق رضایتنامهای احتمالاً مدیران باشگاه استقلال میتوانند از مهلکه پرونده استراماچونی رها شوند و بدهیشان را به این مربی ایتالیایی بپردازند تا احیاناً استقلال با محرومیتهای بیشتری مواجه نشود.
شاید اگر پای پرونده استراماچونی در میان نبود، سیاستگذاران باشگاه استقلال لااقل در این برهه به سمت و سوی فروش قایدی نمیرفتند اما شکایت سرمربی سابق ایتالیایی استقلال به زودی این باشگاه را با دردسر بزرگتری مواجه خواهد کرد و یک بحران مالی بزرگ به بار خواهد آورد.
همین حالا نیز پنجره نقل و انتقالاتی استقلال به دلیل شکایت لکیچ و دیاباته قفل شده و اگر پرونده دیگری در جریان بیفتد بدون شک زحمت سیاستگذاران باشگاه استقلال برای عبور از این بحرانهای مالی بیشتر و استقلال در یک گرفتاری بزرگ غوطهور خواهد شد.
فروش قایدی در حقیقت راهی است برای نجات استقلال از محرومیتهای بزرگتر وگرنه چنانچه حال و روز باشگاه استقلال در شرایطی کاملاً عادی قرار داشت و این همه بدهی به بار نمیآمد، میشد با پول حاصل از فروش مهدی قایدی کارهای بزرگتری را هم انجام داد و به سراغ بهترینهای لیگ رفت و یا اساساً در این برهه پرونده فروش قایدی را بست تا حداقل استقلال با این بازیکن تأثیرگذار یک بار هم که شده قهرمان لیگ برتر شود اما مسأله فروش قایدی اکنون برای باشگاه استقلال حیثیتی شده و نقش یک اهرم را برای خروج از بحرانهای مالی و رهایی از پرونده استراماچونی دارد.
استقلال رقمی در حدود یک میلیون و 700هزار دلار به استراماچونی بدهکار است که معادل ریالیاش نزدیک به همان عددی است که احتمالاً از فروش قایدی نصیب باشگاه استقلال خواهد شد. بنابراین سیاستگذاران باشگاه استقلال به سمت فروش این بازیکن خواهند رفت تا استقلال را از فرو رفتن در بحرانهای بزرگتر رها کنند و مانع از تداوم بسته ماندن پنجره نقل و انتقالاتی این باشگاه شوند.
با این حال قهرمانی قایدی با استقلال در جام حذفی میتواند تا حدی درد جانکاه جدایی او نزد هواداران استقلال را کاهش دهد. هوادارانی که دوست داشتند مهدی در تیمشان بماند و با این تیم به قهرمانی لیگ بیستویکم برسد اما به نظر میرسد که ماجرای فروش قایدی به یک ماجرای فرا باشگاهی تبدیل شده و پای حیثیت فوتبال ایران در میان است. فوتبالی که در سالهای اخیر در مواجهه با قراردادهای خارجی آنقدر افسارگسیخته عمل کرده که راهی جز فروش ستارههایش برای جبران خسارات بزرگ در باشگاه بزرگی همچون استقلال ندارد.
تکلیف شهریار دیگر در دست پرسپولیس نیست
مغـــانلو در راه قـــطر یا یک تیم صنعتی
ناصر قراگزلو
شهریار مغانلو ستاره زنجانی تیم سانتاکلارا که به دلیل علاقهاش به پرسپولیس تنها با پرداخت چهل هزار یورو از باشگاه سانتاکلارای پرتغال به صورت قرضی به پرسپولیس پیوست با شرایط خاصی برای ادامه همکاریاش مواجه شده. نکته خاص در مورد مهاجم بلندبالای پرسپولیس به این بازمیگردد که اختیار شهریار از پایان فصل و اتمام لیگ برتر دیگر در اختیار باشگاه پرسپولیس نیست و در واقع این باشگاه سانتاکلارا است که با پایان حضور نیم فصل قرضی شهریار برای بازیکن تحت قراردادش تصمیم میگیرد.
مانع ادامه همکاری یک باشگاه داخلی صنعتی است؟!
مسئولان سانتاکلارا در تازهترین صحبتی که در خصوص آخرین وضعیت شهریار داشتهاند صراحتاً اعلام کردهاند که یک باشگاه صنعتی در ایران رقم بالای پانصد هزار یورویی را برای دریافت رضایتنامه به آنها پیشنهاد داده که گمانهها در این رابطه بیشتر حول و حوش باشگاههای سپاهان، گلگهر و مس رفسنجان میچرخد. از سویی شهریار مغانلو به شخصه خودش خیلی دوست دارد که فصل آینده را هم در پرسپولیس بازی کند چه بسا که بارها هم صراحتاً اعلام کرده سرسختانه طرفدار تیم قرمزپوش پایتخت است و از ابتدا آرزوی حضور و بازی در تیم پرسپولیس را داشته است.
یحیی گلمحمدی هم در این راستا گفته علاقه زیادی به بازی مهاجم تأثیرگذارش دارد و راضی به جدایی او نیست اما با مشکلات مالی فراوان چند مدت اخیر سرخپوشان و چالشهای بزرگ و جریمههای سنگین مالی بر جای مانده از مدیران قبلی که حتی خطر بسته شدن پنجره نقل و انتقالات و سایر تنبیهات فیفا را پیش روی باشگاه پرسپولیس قرار داده به نظر راهی جز از دست دادن یک ضلع از مثلث زهردار عناصر خط حمله باقی نمیماند و یحیی و تیمش به نظر باید فصل آینده با آلکثیر و عبدی فصل را شروع و به پایان برسانند هر چند که در فصل نقل و انتقالات پیش رو -البته اگر از سوی فیفا برای باشگاه پرسپولیس به خاطر پرداخت نکردن پول کالدرون پنجره نقل و انتقالات بسته نشود– شاید باشگاه پرسپولیس بتواند بازیکن جدیدی را برای خط حملهاش در اختیار بگیرد.
باشگاه پرسپولیس هم البته در آخرین اظهارنظرش پیشنهاد 600 هزار یورویی باشگاه سانتاکلارا برای صدور رضایتنامه به آن باشگاه را رد کرده است.
مهاجمی که جایگزینی به لحاظ خصوصیاتش ندارد
شهریار مغانلو مهاجم چپ پای پرسپولیس شاید جزو معدود چپ پاهایی باشد که در بیشتر موارد فنی خصوصیات بارز و برجستهای دارد. شهریار در زدن ضربات ایستگاهی مهارت خوبی دارد، در سرزنی عالی کار میکند و در روی زمین هم به لحاظ گلزنی مهاجمی گلزن و البته قابل محسوب میشود مهاجم تنومند و بلندقامتی که شاید بر خلاف بیشتر بازیکنان بلندقامت فقط روی هوا و سرزنی مهارت ندارد و علاوه بر قدرت بدنی بسیار بالا از تکنیک و مهارتهای فردی قابلی هم بهره میبرد. از این جهت کادر فنی پرسپولیس حتماً دنبال حفظ چنین بازیکنی است که در موقع لزوم در فاز دفاعی هم عنصر قابل اتکایی است اما آیا شرایط مالی باشگاه پرسپولیس و پیشنهادهای دیگر اجازه چنین اتفاقی را میدهد؟
علیرضا و باشگاه روتردامی به دنبال بازگشت به روزهای اوج
جهانبخش شماره 9 جدید فاینورد
گزارش
آرمن ساروخانیان
سرانجام انتقال علیرضا جهانبخش به فاینورد نهایی شد. در روزهای گذشته رسانههای هلندی خبرهای زیادی در این باره منتشر کردند و دیروز باشگاه مشهور شهر روتردام خبر انتقال قطعی را اعلام کرد. فاینورد در توییتر رسمی باشگاه ویدیوی کوتاهی از پیراهن شماره 9 تیم به نمایش گذاشت و در توضیح آن به زبان فارسی از قول علیرضا نوشت: «من اینجام!»
جهانبخش در فاینورد جانشین استیون برخیوس، کاپیتان تیم میشود که با انتقالی جنجالی به تیم رقیب، آژاکس پیوست. جهانبخش در فاینورد مثل آلکمار با «گوس تیل» همبازی میشود. او آرنه اسلوت، سرمربی تیم را هم از همان دوره میشناسد.
جهانبخش مدعی شد که حضور اسلوت روی نیمکت فاینورد او را برای این انتقال ترغیب کرد: «بیصبرانه منتظرم که به زمین برگردم. آرنه اسلوت در آلکمار دستیار سرمربی بود و یکی از کسانی بود که به من کمک کرد به بازیکن بهتری تبدیل شوم. پس وقتی که با من تماس گرفت و درباره علاقهام برای پیوستن به فاینورد پرسید، پاسخ دادم هر کاری که بتوانم برای نهایی شدن این انتقال انجام میدهم.»
ملیپوش ایرانی سه سال پیش با انتقالی 25 میلیون یورویی از آلکمار به برایتون پیوست، ولی در لیگ برتر انگلیس نتوانست موفق شود و امیدوار است که با بازگشت به لیگ هلند دوباره اوج بگیرد. او در هلند با NEC شروع کرد و در 64 بازی برای این تیم 19 گل و 22 پاس گل داشت. جهانبخش بعد از انتقال به آلکمار هم توانست در 111 بازی آمار 37 گل و 31 پاس گل را ثبت کند. او در آخرین فصل حضورش در آلکمار آقای گل لیگ هلند شد و باشگاه فاینورد امیدوار است که علیرضا در فصل جدید هم به این آمار نزدیک شود.
قرارداد جهانبخش با علیرضا سه ساله است که قابلیت تمدید برای یک سال دیگر را هم دارد. فرانک آرنسن، مدیر فنی فاینورد از نهایی شدن این انتقال خوشحال است و گفت: «با علیرضا بخش تهاجمی تیم را همانطور که میخواستیم تقویت کردیم. او بازیکنی است که در فصول متوالی توانسته کیفیتش را نشان دهد. او در مقطعی از دوران حرفهایاش است که خیلی زود میتواند به یک مهره تقویتی فوقالعاده برای ما تبدیل شود.»
فاینورد فصل گذشته با فاصله 29 امتیاز نسبت به آژاکس قهرمان در رده پنجم ایستاد و هواداران انتظار دارند که با آمدن اسلوت و خریدهای جدید این تیم در فصل جدید بتواند دوباره به کورس قهرمانی برگردد. علیرضا بعد از گوس تیل، مارکوس هولمگرن پدرسن و اوفیر مارسیانو چهارمین خرید جدید فاینورد است.
اسلوت که جانشین دیک ادووکات شده برخلاف این مربی میخواهد فوتبالی هجومی بر پایه پرس شدید و شدت بالا بازی کند. هواداران هم معتقدند که باشگاه سرمربی مناسبی را برای تحول تیم انتخاب کرده است.
فاینورد با توجه به محدودیتهای مالی مجبور شده سراغ بازیکنان جوان برود، ولی مربی 42 ساله هلندی مشکلی با این موضوع ندارد و گفت: «من دوست دارم که با بازیکنان جوان در زمین تمرین کار کنم و روش بازی مورد علاقهام را با آنها در میان بگذارم. فکر میکنم این به خاطر سن من است.»
البته او خوب میداند که در فاینورد انتظارات بالاست: «من از هواداران انتظار صبر ندارم ولی ما موقعیت اولیهمان را خوب میدانیم. فاینورد فصل گذشته با فاصله زیاد پنجم شد. میدانیم که خواستهمان از تیم چیست و خیلی خوب میشود که اوضاع مطابق میل ما پیش برود. چه برای هواداران چه برای بازیکنان. اگر بازی جذابی به نمایش بگذاریم، میتوانیم آینده درخشانی را برای فاینورد پایهریزی کنیم.»
فاینورد دیروز بازی دوستانهای با وردربرمن داشت و جهانبخش احتمالاً از روز دوشنبه به تمرینات تیم اضافه خواهد شد.
شکست در پنالتی مقصر ندارد اما نمایش ضعیف پرسپولیس چرا
چه کسی ترسو بود بازیکن یا مربی؟
نگاه
محمدقراگزلو
اساساً باختن در ضربات پنالتی خیلی ناراحت کننده و دردناک نیست همانطور که بردن در این ضربات هم نمیتواند فوقالعاده شادیبخش و غرورانگیز باشد و تنها از این جهت که صعود حاصل شده برای تیم پیروز، خوشحال کننده خواهد بود. روی این مورد حتی اگر پرسپولیس برنده دربی حذفی میشد حتماً تأکید میکردم پس شاید همین بتواند تا حدودی از حجم غم و غصه هواداران نوجوان پرسپولیس بکاهد.
هر چند نحوه برخورد هواداران پرسپولیس با شکست در این دربی فوقالعاده بوده و غالباً با فراموشی این شکست به فردای روشن لیگ و قهرمانی پنجم دل بسته و امیدوارند اما آنچه در خصوص پرسپولیس نگرانکننده و سؤالبرانگیز میتواند باشد کیفیت بازی و فرم فوتبال این تیم طی یک جدال 120 دقیقهای است.
در واقع آنقدر که نتیجه برای پرسپولیس نگرانکننده و دردناک نبود مدل بازی این تیم و نمایشی که مقابل رقیب دیرینه ارائه کرد پر از ابهام و سؤالهای متعدد است که برای بسیاری از آنها جواب مشخصی نمیتوان یافت. البته به نظر میرسد در خصوص کادر فنی پرسپولیس نیز نمایش پر ایراد تیم نگرانکنندهتر از شکست در یکچهارم نهایی حذفی و از دست رفتن فرصت دبل جامهای داخلی بوده است.
نکته اینجاست که پرسپولیس طی دو سه سال اخیر با ارتقای سطح فوتبالش نسبت به سایر تیمهای داخلی توقع هواداران و البته اهالی فوتبال را بالا برده و در مسابقاتی که به هر دلیلی قادر به ارائه فرم خوبش نیست همه را متعجب میکند تا جایی که پرسشهای بسیاری درباره شروع افت سرخها و حتی مشکلات تاکتیکی این تیم مطرح میشود و البته احتمالاً بعد از برد بعدی یا رسیدن به جام دیگر مسکوت میماند.
دو ریسکی که یکی از آنها جواب داد
در ترکیب اولیه پرسپولیس حضور فرشاد فرجی و سیامک نعمتی عجیب و غیر قابل پیش بینی به نظر میرسید. فرجی تنها سابقه آن چند دقیقه حضور کوتاه مدتش در دربی دو ماه قبل و اخراج از آن بازی را داشت و برای این بازی بزرگ نسبت به سیدجلال فوقالعاده کم تجربه به نظر میرسید. سیامک نعمتی هم از دربی دو ماه قبل به این سو دیگر در ترکیب اصلی بازی نکرده بود. نعمتی در این دو ماه مصدومیت کتفش را پشت سر گذاشت و مقابل فولاد و آلومینیوم در بیست دقیقه پایانی آن هم به عنوان هافبک راست به میدان رفت که البته فوقالعاده ناآماده نشان داد.
بازگشت نعمتی به دفاع راست و حضور فرجی در قلب دفاع دو ریسک بزرگ کادر فنی پرسپولیس بود که یکی از آنها جواب داد و دومی مفید نبود اما لطمه بزرگی هم به سازمان دفاعی تیم وارد نیاورد.
در شرایطی که سیدجلال اصلاً مصدوم نبود کادر فنی پرسپولیس فرجی را به خاطر تقابل با سرعت مهاجمان حریف و برای عقب نگه نداشتن خط دفاعی در ترکیب اصلی قرار داد که از این تغییر جواب گرفت و شاید تنها دستاورد مثبت پرسپولیس از این مسابقه بود.
در عین حال سیامک نعمتی مطابق انتظار روز خوبی را پشت سر نگذاشت. اگر آن نجات دروازه فوقالعاده سیامک را فاکتور بگیریم او در فاز دفاع حتی با کمک فوقالعاده احسان پهلوان نتوانست آن جناح را پوشش دهد و در شرایطی قرار داشت که هم محمد نادری و هم بابک مرادی چندین بار پشتش توپ گرفتند تا صدای حامد لک و فرشاد فرجی در بیاید.از این بدتر سیامک در فاز حمله هرگز نتوانست با احسان پهلوان کار ترکیبی انجام دهد و غیر از یکی دو مورد، ارسال بلند یا پاس به جلوی مناسبی نداشت.
چه بر سر مهدی ترابی آمده بود؟
در شرایطی که استقلال با دفاع سه نفره مقابل خط حمله پرسپولیس آرایش داده شد و عمق را بست تا عالیشاه و مغانلو در بیش از 70 دقیقه صاحب کمترین موقعیت شوند سرخها نیاز داشتند تا از کانالهای کناری با کارهای ترکیبی همیشگیشان نفوذ کنند و موقعیت بسازند اما نه زوج نعمتی – پهلوان نه امیری – ترابی هیچ موفقیتی نداشتند و در مواجهه با سد دفاعی حریف یا در عرض بازی میکردند یا رو به عقب پاس میدادند.در چنین شرایطی و در لحظاتی که بازی برای دقایقی طولانی تنها با حفظ توپ و چرخاندن آن در نیمه خودی یا مرکز زمین همراه میشد همه منتظر حرکات خلاقانه بازیکنی مثل مهدی ترابی بودند اما ستاره هفته قبل پرسپولیس انگار در این بازی سایهای از خود را آورده بود و تیم که دوباره بیش از حد به ترابی وابسته شده انگار که هیچ چیز در حمله نداشت.
ترابی هم انگار این بازی را بیش از حد ساده گرفته باشد بارها با پاسهای نرم و کندش باعث شد تا بازیکنان حریف توپها را قطع کرده و زنجیره حملات پرسپولیس را قطع کنند. عالیشاه، امیری و پهلوان نیز هرگز نتوانستند در کارهای خلاقانه مؤثر باشند و تنها یکی دو بار حرکات امیری جواب داد و منجر به خلق موقعیتهایی نصف و نیمه شد.
تغییرات اولیه چقدر مؤثر بود؟
یکی از ایرادهایی که به ترکیب اولیه پرسپولیس گرفته شد استفاده از زوج عالیشاه – مغانلو در خط حمله بود و اینکه عالیشاه یک پله عقبتر بازی میکرد و نمیتوانست به اندازه کافی روی خط دفاع حریف فشار بیاورد. در واقع شاید اگر از ابتدا دو مهاجم نوک در ترکیب قرار میگرفتند وضع پرسپولیس آن جلو بهتر میشد اما واقعیت اینکه عیسی شرایط از ابتدا بازی کردن را نداشت و عبدی هم وقتی به بازی رفت نشان داد به لحظ روانی و جسمانی آماده این مسابقه بزرگ نیست کما اینکه در شروع وقتهای اضافه موقعیت گل حتمی را از دست داد و در ادامه نیز از پیش بردن توپ در یک ضدحمله کلاسیک عاجز ماند و بعدتر پنالتی را هم بیروحیه و بدون مهارت زد.
تغییرات نخست پرسپولیس جابهجایی دو مهاجم نوک تیم از دقیقه 72 به بعد بود که خیلی در فرم بازی سرخها تغییری ایجاد نکرد چرا که به نظر میرسید ایراد اصلی را باید در خط میانی و افت و ناکارآمدی ستارههای تیم در این خط جست و جو کرد کما اینکه ایراد از بازی دادن عالیشاه هم چندان مطقی به نظر نمیرسید چراکه پیشتر و در بازیهای گذشته استفاده از عالیشاه در پست تازهای که برایش تعریف شده فوقالعاده ثمربخش بود و شاید اگر از ابتدا یکی مثل عبدی یا آلکثیر کنار مغانلو بازی میکرد کادر فنی پرسپولیس بعداً با این انتقاد مواجه میشد که چرا به عالیشاه با آن میزان از آمادگی و تأثیرگذاری بازی ندادهاند؟
سه تغییر وقتهای اضافه؛ اجباری، تاکتیکی و لازم
کادر فنی پرسپولیس سه تغییر در وقتهای اضافه اعمال کرد که یکی از آنها کاملاً تاکتیکی بود. سعید آقایی به دفاع چپ رفت تا وحید امیری یک خط جلو بیاید. البته امیری به جناح مقابل رفت تا زور پرسپولیس با حضور ترابی در هافبک چپ و امیری در هافبک راست بالانس شود اما این تغییر کارگشا نبود.
تغییر بعدی استفاده از مهدی شریفی به جای میلاد سرلک بود که به اجبار و در پی مصدومیت شماره 10 سرخها صورت گرفت. در خصوص تعویض نعمتی نیز تصمیم کادر فنی برای تعویض، منطقی و بجا به نظر میرسید چرا که سیامک هم اخطار داشت و هم خسته به نظر میرسید و شاید حتی میتوانست زودتر تعویض شود. در واقع در آن لحظه تصمیم برای بیرون آوردن او بدون در نظر گرفتن اینکه نعمتی میتواند یکی از پنالتیزنهای تیم باشد غیرمنطقی و عجیب نبود و باید شکل تیم در دقایق باقیمانده از بازی در اولویت قرار میگرفت.
کادر فنی ترسو بود یا بازیکنان؟
پرسپولیس در طول 120 دقیقه حتی یک شوت به چارچوب دروازه حریف نزد. موقعیتهای گل جدی سرخها در طول این دو ساعت و اندی بازی هم به تعداد انگشتان یک دست نرسید. از طرفی ترکیب اولیه چندان غیرمنطقی و اشتباه نبود و تغییرات هم بجا و درست بود، هر چند به نتیجه خوبی منجر نشد. از سوی دیگر آیتمهای دیگری برای تغییرات در مهرهها یا جابهجایی آنها وجود نداشت چرا که فقط شجاعی، مهدیخانی، سیدجلال و رادو به بازی نرفتند و بعید بود مثلاً با به کارگیری نفراتی مثل شجاعی و مهدیخانی جای پهلوان و ترابی در کنارهها بتوان کیفیت بهتری را رقم زد.با این حساب اینکه بخواهیم به این کادر فنی با توجه به تمام دستاوردهایش انگ ترسو بودن در این بازی بزنیم به نظر غیرمنطقی و غیرمنصفانه میرسد و ناشی از حال و هوای احساسی شکستهای اینچنینی است کما اینکه در شکست فصل قبل هم تقریباً چنین فضایی البته با دز وحشتناکترش ایجاد شد.در واقع سخت است باور کنیم که یحیی و دستیارانش در تمام آن 120 دقیقه مدام به بازیکنان گفته باشند بیگدار به آب نزنید، در عرض بازی کنید، فقط توپ را حفظ کنید، باحوصله فوتبال کنید و نیازی نیست که به آب و آتش بزنید.
واقعیت اینکه به نظر میرسد بیش از آنکه بتوان رد پای کادر فنی را در این شکست پیدا کرد باید روی بازیکنان تعیینکننده و اثرگذار متمرکز شد که پایینترین کیفیتشان را به دربی حذفی آوردند و ترسو و بیش از حد محتاط بازی کردند؛ یک نمایش منفعلانه و مسکوت، بدون کمی خلاقیت و شور و اشتیاق برای تغییر نتیجه.
ملیپوشان پرسپولیس برای صعود انگیزه و اشتیاق نداشتند؟
پرسپولیس 6 بازیکن ملیپوش در آخرین اردوی تیم ملی داشت که بعید نیست در بازیهای مقدماتی جامجهانی هم این میزان سهمیه در مسابقات ملی مهم پیشرو داشته باشد.
شاید کمی بدبینانه باشد اما به نظر میرسد یک ذهنیت منفی و ترس از خستگی مفرط مسابقات و طولانیتر شدن فصل روی عملکرد این بازیکنان در دربی تأثیر منفی گذاشته بود. واقعیت اینکه در صورت صعود پرسپولیس به نیمه نهایی و فینال جام حذفی، فصل فوتبالی برای این بازیکنان دو هفته دیگر بعد از پایان لیگ بیستم ادامه مییافت و از آنسو با توجه به شروع بازیهای مقدماتی جام جهانی در تیم ملی فرصت استراحت بازیکنان ملیپوش پرسپولیس به دو هفته یا حتی کمتر از آن تقلیل مییافت و به نوعی دو فصل فوتبالی تقریباً به هم میچسبید. این برای ملیپوشانی که در خردادماه اخیر بر عکس همبازیانشان دو سه هفته تعطیلی تمرینات را هم نداشتند و در اردوی تیم ملی بودند و بیش از یک سال است در حال تمرین و مسابقه هستند یک سم مطلق به حساب میآید. از اینرو شاید بازیکنان ملیپوش پرسپولیس برای صعود به نیمه نهایی و فینال حذفی آنقدر انگیزه و اشتیاق نداشتند و اینطوری شد که در نیمه دوم وقتهای اضافه پرسپولیس دنبال حفظ نتیجه و رفتن به ضربات پنالتی بود و استقلال که تنها یک ملیپوش دارد به پیروزی فکر میکرد. البته تأکید میکنم که این یک احتمال است و با قطعیت نمیتوان روی آن انگشت گذاشت.
پاشازاده: وقتهای اضافه تمرکز پرسپولیس را به هم ریخت
هشدار میدهم استقلال هنوز قهرمان جام حذفی نشده
مهدی پاشازاده براین باور است که استقلال باید تا روز آخر، جام حذفی را جدی بگیرد و کار را تمام شده نداند. پیشکسوت باشگاه استقلال درعین حال شانس آبیها را برای دستیابی به جام حذفی بسیار بیشتر از سایر رقبا میداند. رقابت گلگهر و فولاد برای تصاحب رتبه چهارمی لیگ برتر یکی از دلایلی است که سبب شده مهدی پاشازاده شانس قهرمانی استقلال را برای رسیدن به این جام بالا ببرد. پاشازاده اما هشدارهایی به استقلالیها میدهد تا مبادا مانند فصل قبل این جام را ازدست بدهند. آیا آنها هشدارهای پاشازاده را جدی خواهند گرفت؟
دربی 96 به اعتقاد بسیاری از کارشناسان با نمایش بسیار ضعیف دو تیم همراه بود. البته در این وضعیت نیز استقلال کمی بهتر از پرسپولیس ظاهر شد و نشان داد برای پیروزی در این بازی انگیزه بیشتری دارد. آنالیز شما از این بازی چیست؟ آیا شما هم با ما هم عقیده هستید که این بازی یکی از ضعیفترین بازیهای سالهای اخیر بود؟
به لحاظ فنی اصلاً نمیتوانیم درباره این بازی بحثی داشته باشیم چون همانطور که شما هم گفتید، دو تیم کیفیت بسیار پایینی داشتند و نتوانستند تاکتیکهای مد نظر خود را در زمین پیاده کنند. من بازی را دقیق دیدم. تراکم در وسط زمین موج میزد و شما انبوهی از بازیکنان را در میدان میدیدید که برای به دست آوردن توپ تلاش میکردند. همین تجمع سبب شد فضا از دو تیم گرفته شود و نتوانند تاکتیکهای مورد نظر را در میدان پیاده کنند. البته شاید هم حق داشتند. بازی تک حذفی بود و تیمی که دراین بازی شکست میخورد یک جام را از دست میداد. بازی حذفی مانند بازی لیگ نیست که اگر شما ببازی در بازیهای بعد جای جبران داشته باشی. این بازی شرایط خاص خودش را داشت و اگر دیدید دو طرف نتوانستند با وجود این همه بازیکن خوب و درجه یک، فوتبال تماشاگرپسندی را به نمایش بگذارند، یک دلیلش این بود. به اعتقاد من دو تیم قدری با ترس و حتی اضطراب وارد زمین شدند. شما اگر دقایق اول این بازی را نگاه میکردید شک میکردید که این دربی است.
همینطوراست. دو تیم در حد تیمهای لیگ یکی تنزل جایگاه داشتند و به قول شما اگر اسم تیمها در کنار تصاویر زنده بازی حک نشده بود، شاید شک میکردیم که دو تیم از بهترینهای فوتبال ایران با هم تقابل میکنند. انگار به پای بازیکنان وزنه بسته شده بود.
دراین بازی تعداد پاسهای غلط دو تیم خیلی زیاد بود. بازیکنان نمیتوانستند به درستی همدیگر را پیدا کنند. حتی در زمانی که تیمی در حالت هجومی قرار میگرفت تمرکز به حدی پایین بود که توپ لو میرفت. تعداد موقعیتهایی که دو تیم در این بازی داشتند بیانگر وضعیت فنی بازی بود. دو تیم موقعیتهای زیادی را ایجاد نکردند. سهم استقلال البته بیشتر بود اما نه آنقدر که شما تصور کنید استقلال فوتبال خاصی را بازی میکرد. استقلال از همان ابتدای بازی چندان بدش هم نمیآمد بازی را به وقتهای اضافه ببرد. میدانید چرا؟ استقلال میدانست که پرسپولیس باید برای لیگ خودش را نگه دارد. به همین دلیل استقلال با کشاندن بازی به وقتهای اضافه سود بیشتری برد چون استقلال عملاً در لیگ شانسی برای قهرمانی ندارد و این پرسپولیس است که باید در لیگ خودش را تا هفته آخر مدعی نگه دارد. این موضوع باعث شد پرسپولیس تمرکزش را از دست بدهد و یکی از دلایلی که سبب موفقیت استقلال در ضربات پنالتی شد نیز همین موضوع بود. به نظر من پرسپولیس اگر میخواست برنده این بازی باشد باید در همان 90 دقیقه کار را تمام میکرد که نتوانست و جریان بازی به سمتی رفت که کاملاً به نفع استقلال شد. حتی استقلال میتوانست در وقتهای اضافه حریف را شکست دهد که یکی، دو موقعیتی هم که نصیب این تیم شد، در نهایت راهی به دروازه نداشت.
شاید همین موضوع باعث شد تا استقلال در نواختن ضربات پنالتی عملکرد بهتری داشته باشد.
درست است. همه جریانها در بازی به هم مرتبط است و اینطور نیست که ما اتفاقات بازی را در پنالتیها بیتأثیر بدانیم. استقلال عملکرد بهتری داشت چون بازیکنانش از لحاظ ذهنی برای موفقیت در چنین موقعیتی بهتر آماده شده بودند. شما دیدید که بازیکنان پرسپولیس وضعیت روحی و روانی مطلوبی نداشتند و نتوانستند ضربات پنالتی را خوب بزنند. به طور کلی رفتن بازی به پنالتی به سود استقلال شد و حسینی نیز عملکرد خوبی در پنالتی آخر داشت و دست عبدی را خوب خواند و توانست مانند سال قبل که پرسپولیس را در این مرحله شکست دادیم، این بار نیز زمینهساز صعود استقلال شود.
به جام حذفی سال قبل اشاره کردید. سال قبل وقتی استقلال موفق شد پرسپولیس را شکست دهد و به فینال برسد، خیلیها تصور میکردند که دیگر کار تمام است و قهرمان جام حذفی شدهاند. این بار نیز ممکن است همان اتفاقات رخ دهد چون استقلال دو بازی تا قهرمانی جام حذفی فاصله دارد و اینطور نیست که تصور کنیم استقلال قهرمان شده است. 180 دقیقه سرنوشتساز و حتی ممکن است بیشتر از این زمان پیش روی استقلال باشد.
در جام حذفی هر بازی شرایط خاص خودش را دارد. فصل قبل استقلال تصور کرد چون پرسپولیس را برده جام را گرفته است. این بار هم ممکن است همان اتفاقات تکرار شود اگر استقلالیها کار را تمام شده تلقی کنند. بردن پرسپولیس هرگز ملاک قهرمانی در جام حذفی نیست و این بازی شرایط خاص خودش را دارد. حتی اگر پرسپولیس هم این بازی را میبرد بازهم معتقد بودم دلیلی بر قهرمانی قطعی این تیم در جام حذفی نیست. الان شرایط به گونهای است که دو تیم مدعی دیگر پیش روی استقلال قرار دارند. بهترین حالت برای استقلال این است که به برنده بازی تیمهای ملوان و خیبر بخورد چون این بازی به نظر سادهتر است اما ممکن است قرعهکشی به گونهای باشد که استقلال در مرحله بعد به یکی از دو تیم گلگهر یا فولاد برخورد کند و در فینال هم دوباره یکی از این دو تیم حضور داشته باشد که در این شرایط دو بازی کاملاً سخت و دشوار پیش روی استقلال قرار دارد و باید برنامهریزی مناسب انجام شود تا استقلال از این بازیها نیز به سلامت عبور کند. در جام حذفی هر اتفاقی ممکن است رخ دهد اما به هر حال فکر میکنم حذف سپاهان به نفع استقلال شد و اگر این تیم در این مرحله حضور داشت، کار استقلال دشوارتر میشد. احساس میکنم عبور از سد فولاد یا گلگهر برای استقلال بسیار سادهتر خواهد بود هر چند من به استقلالیها هشدار میدهم هرگز خودشان را از پیش قهرمان تصور نکنند و با قدرت در مقابل حریفان آینده قرار بگیرند. نکته امیدوارکننده استقلال این است که دیگر در لیگ کار خاصی ندارد و میتواند با خیال راحت روی جام حذفی تمرکز کند. استقلال در لیگ احتمالاً دوم هم نمیشود و جایگاه سومیاش هم به خطر نخواهد افتاد. این خودش برای استقلال آرامش میآورد. البته بازی هفته آخر استقلال مهم است اما به طور کلی استقلال خیالش راحت است که جایگاه سومیاش هم تهدید نخواهد شد. بنابراین با طیب خاطر میتواند برای جام حذفی برنامهریزی کند. هم فولاد و هم گلگهر که حریفان احتمالی استقلال در جام حذفی هستند برای قرار گرفتن در رتبه چهارم تلاش میکنند که این موضوع به نفع استقلال است.
شانس استقلال برای قهرمانی چقدر است؟
استقلال اقبال زیادی دارد به شرطی که کار را تمام شده نداند.
10 ستاره برای درخشیدن در آسمان المپیک
توکیـــو بدون توقـــف
المپیک پرماجرای توکیو از جمعه شروع میشود و اگرچه با یک سال تأخیر و با حضور بسیار محدود تماشاگران، اما المپیک، المپیک است و محل رقابت بهترین ستارگان دنیای ورزش اگر فوتبال را به حساب نیاوریم. روزنامههای «ایندیپندنت» و «سان» به معرفی 10 ستاره پرداختهاند که میتوانند در آسمان المپیک 2020 بدرخشند؛ از آنها که پیش از این برای خود نامی دستوپا کردهاند و آنها که جوانان خوشآتیه و پراستعدادی هستند.
1- سیمون بایلز
بهترین ژیمناست جهان که چهار مدال طلا و یک برنز در المپیک ریودوژانیرو در سال 2016 به دست آورد و میخواهد بعد از 53 سال نخستین زنی شود که از قهرمانیاش در اسباب مختلف دفاع میکند؛ این افتخار را پیش از این ورا کازلافسکا، ژیمناست فقید اهل چکواسلواکی در المپیک 1968 مکزیکوسیتی به نام خود ثبت کرد. بایلز با وجود اشتباهات غیرقابل قبولی که در انتخابی المپیک در آمریکا انجام داد، سهمیه گرفت و حالا میتوانید رویش شرط ببندید که در پایتخت ژاپن در بهترین شرایط خواهد بود.
2-نائومی اوزاکا
زن شماره دو جهان تنیس؛ همه چشمها به اوزاکاست که در برابر دیدگان هواداران هموطنش در توکیو مسابقه میدهد؛ چه این فشار و انتظار را دوست داشته باشد و چه نه. این تنیسور 23ساله که چهار قهرمانی در گرنداسلمها در کارنامهاش دارد، بهخاطر اینکه در اوپن فرانسه با رسانهها حرف نزد، جریمه شد و از ادامه مسابقات انصراف داد. بعد در ویمبلدون شرکت نکرد تا وقت بیشتری را با خانوادهاش بگذراند اما مصمم است در المپیک شرکت کند و بعید است به کمتر از مدال طلا رضایت دهد.
3-کیتی لدکی
فوقستاره شنای آمریکا قطعاً بهدنبال افزودن به شش مدالی (پنج طلا و یک نقره) است که در دو المپیک قبلی به دست آورد. او با قدرت از انتخابی المپیک سربلند بیرون آمد و انتظار میرود در شش دسته مسابقه بدهد از جمله 1500متر زنان. این مسابقه برای اولینبار در المپیک برگزار میشود و این شناگر 24ساله در آن دست نیافتنی است.
4-شلی آن فریزر پرایس
این جاماییکایی 34ساله که در صدمتر زنان در پکن و لندن به عنوان قهرمانی رسیده، ماه گذشته صدمتر را در 63/10 ثانیه دوید تا ثابت کند هنوز بیرقیب است؛ این سریعترین زمان تاریخ در مسابقات زنان بعد از فلورانس گریفیت جونیور فقید به حساب میآید. حالا رقابت سختی با ستاره آیندهدار آمریکا، شاکاری ریچاردسون و رقبای هموطنش از جمله دینا آشر اسمیت دارد.
5-مری کام
یک 38ساله فوقالعاده که شش قهرمانی جهانی بوکس دارد و برنز المپیک را در لندن 2012 به دست آورده، دوباره میخواهد شانسش را امتحان کند. او از مناطق فقیرنشین و حومهای در هند به پارلمان رسیده و مادر سه فرزند است. در کشورش یک فوقستاره محسوب میشود و هیچ چیز نمیتواند کام را از تلاش برای رسیدن به یک مدال باارزش دیگر باز دارد.
6-تدی رینر
این فرانسوی 32ساله خود را برای جودوی مثبت صدکیلوگرم مردان آماده میکند که در دو المپیک قبلی به مدال طلا رسیده و در پکن برنز گرفته. رینر در دوران حرفهای پرافتخارش 10 قهرمانی جهان دارد و در بیشتر دهه گذشته بیشکست بود تا اینکه روندش در فوریه 2020 شکسته شد. اگر به فینال برسد و با هاراساوا هیسایوشی از ژاپن مبارزه کند، یکی از بازیهای جذاب و به یادماندنی المپیک توکیو رقم خواهد خورد.
7-آرماند دوپلانتیس
این سوئدی متولدشده در آمریکا، ملقب به موندو در پرش با نیزه مردان آقایی میکند و مدعی اصلی نخستین مدال طلای خود در المپیک است. دوپلانتیس سال گذشته به رکورد 18/6 متر در مسابقات داخل سالن جهان رسید و بعد رکورد 26ساله پرنده با نیزه افسانهای اوکراین، سرگی بوبکا را شکست و در لیگ الماس رم از 15/6 متر عبور کرد. دوپلانتیس 21ساله میتواند یکی از درخشانترین ورزشکاران توکیو باشد. او در 15سالگی در مسابقات پرش با نیزه جامجهانی جوانان در سال 2015 به عنوان قهرمانی رسید و تعداد زیادی رکورد در ردههای سنی مختلف به نام خود ثبت کرده است. بوبکا مطمئن است او میتواند رکورد خودش را بهبود بخشد. بوبکای 57ساله درباره او گفت: «20/6؟ 25/6؟ از نظر من او برای همه اینها آماده است.»
8- کالب درسل
وقتی مایکل فلپس اعلام کرد بعد از ریو 2016 شنا را کنار میگذارد، آمریکا به یکی مثل او نیاز داشت. درسل شاید حتی از او هم بهتر باشد. این شناگر 24ساله در مسابقات قهرمانی جهان در سال 2017 در بوداپست هفت مدال طلا گرفت. دو سال بعد در گوانگژوی شش طلا و دو نقره گرفت. برای همین است که میگویند او میتواند به رکورد خیرهکننده فلپس که در بازیهای 2008 پکن هشت طلا گرفت، برسد.
9-اسکای براون
اسکیتبرد برای نخستینبار در المپیک حاضر میشود و جوانترین ورزشکار این رشته که از مادری ژاپنی و پدری بریتانیایی متولد شده، برای بریتانیا مسابقه میدهد. المپیک که شروع میشود، او 13 سال بیشتر ندارد. او در مسابقات قهرمانی جهان در سال 2019 برنز گرفته و انتظار میرود در توکیو عملکرد بهتری داشته باشد. او کمسنترین ورزشکار تاریخ است که اسپانسرش کمپانی نایکی است.
10-نوآه لایلز
او مأموریت دارد جای یوسین بولت را بهعنوان سریعترین دونده تاریخ بگیرد. این دونده 23ساله در صد و 200متر میدود و در دومی مدعی قهرمانی به حساب میآید. بهترین رکورد خودش 86/9 ثانیه در صدمتر و 50/19 ثانیه در 200متر است. این آمریکایی بیرون پیست هم فعال است و بههمراه برادر کوچکترش یک بنیاد خیریه تأسیس کرده برای کمک به کودکان فقیر که عاشق دویدن در پیست و حضور در مسابقات هستند اما امکانات لازم را ندارند.
این فقط تغییر نتیجه یک بازی نیست
تبانی، قاتل روح فوتبال
سرمقاله
فرشاد کاسنژاد
تبانی فقط تبانی در یک بازی نیست، فقط نتیجه یک بازی را تغییر نمیدهد، فقط منجر به صعود یک تیم نمیشود، بلکه سایه ننگین آن، همه جا را فرامیگیرد.
فارغ از اینکه تبانی حقوق تیمهای دیگر را به شدت ضایع میکند، هزار و یک اثر دیگر دارد که پاک کردنش با هیچ حکم و جریمهای ممکن نیست.
باید شدیدترین برخوردهای قانونی با عاملان تبانی انجام شود اما این نیز کافی نیست و آثار تبانی را از میان برنمیدارد.
صحنههایی را از بازیهای لیگ دو اینروزها شاید مرور کردهاید، خبرهایی خواندهاید و نتایج بازیها را شنیدهاید که چقدر حیرتآورند. اگر از تبانی حرف میزنیم، باید بدانیم که تبانی با فوتبال چه میکند.
رواج تبانی بازیکنانی را برای فوتبال میسازد که دیگر بازی جوانمردانه برای آنها از معنا تهی شده است. بازیکنی که تن به مشارکت در تبانی میدهد، شخصیت حرفهای خود را از دست داده است، فوتبال برایش نه وسیله ساخت شخصیت اجتماعی به عنوان ورزشکار و نه وسیله لذت سالم از حرفه و بازی، بلکه به ابزار جعل تمام این موقعیتها تبدیل شده است.
این ناامیدکننده و غمانگیز است. بازیکنی که در لیگ دسته دوم بازی میکند، در حالت طبیعی باید رویای درخشش در سطح بالاتر داشته باشد و به این رویا از مسیر سالم حرفهای برسد اما با تبانی همه چیز برای او تمام میشود.
مربی کجاست؟ در بازی تبانی از جایگاه او، نقش او و شخصیت حرفهای او در تیمش چه باقی مانده است؟ او از لحظهای که تن به تبانی داده است، اول نزد بازیکنانش دیگر مربی نیست و از این حرفه استعفا داده، اما لباس جعلیاش را همچنان میپوشد که حتماً به تنش گشاد است و این به چشم همه میآید.
رواج تبانی باشگاه را از هر ایده و فعالیت حرفهای برای رشد خالی میکند. باشگاهی که به تبانی تن میدهد، نه قرار است از پایینترین سطوح فوتبال با بازیکن ساختن رشد کند، نه قرار است ثمرهای برای فوتبال داشته باشد. چنین باشگاهی با آنچه در سر مدیران و مربیانش میگذرد، باشگاه نیست، بلکه بنگاه جعل موقعیت در فوتبال است. چنین بنگاهی با اصیلترین و بنیادیترین اصول باشگاهداری در تضاد است. اثرش جز ننگ برای فوتبال چیزی نیست.
مربیان و بازیکنان اهل تبانی را باشگاههای دیگر فقط وقتی استخدام میکنند که آنها نیز میخواهند موفقیت را از تباهترین راه در فوتبال جستوجو کنند. آن بازار نه بازار فوتبال، بلکه بازار تبانی است.
تبانی در پایینترین سطوح فوتبال هولناکتر از این اتفاق در هر سطح دیگر و مایه تباهی بیشتر است. اگرچه کمتر دیده میشود اما بیشتر اثر میگذارد. در پایینترین سطوح فوتبال بازیکنان و مربیان کمتر شناختهشدهای را برای آینده تربیت میکند که از بنیان مسیر را اشتباه انتخاب کردهاند و چه بسا در آن تاریکی فرصتهای رشد و درخشش را نیز بدزدند. این سرقت موقعیت، کسانی را در فوتبال معتبر میکند که شایسته جایگاههای جعلشده و به سرقترفته نیستند اما تبانی نمایی از موفقیت را به آنها بخشیده است.
تمام این زشتی و پلیدی با چند حکم انضباطی در فوتبال پاک نمیشود. داستان دنبالهدار و هولناک تبانی به سادگی تبانی در یک بازی نیست.
نقره داغ سرمربی پرسپولیس
گلمحمدی بازی ماشینسازی را از دست داد
یحیی گلمحمدی یک جلسه از همراهی تیمش محروم شد. سرمربی پرسپولیس که در بازی با گلگهر به خاطر برخورد با داور بازی حاشیهساز شده بود توسط کمیته انضباطی با محرومیت دو جلسهای مواجه شده است که یکی از آنها قطعی و دیگری تعلیقی است.
در این بازی و روی یکی از صحنههای این مسابقه، یحیی گلمحمدی اعتراض تندی را نسبت به داور انجام داد و خیلیها اعتقاد داشتند او به خاطر آن اتفاقات باید از زمین مسابقه اخراج میشد اما اشکان خورشیدی به دادن کارت زرد اکتفا کرد. گلمحمدی علاوه بر محرومیت همچنین محکوم به پرداخت ۴۰ میلیون تومان پول هم شده است.
بدین ترتیب سرمربی تیم پرسپولیس که دو هفته پیش به دلیل 7 کارته شدن بازی با فولاد در اهواز را از دست داده و از روی سکو بازی را دنبال کرده بود در بازی با ماشینسازی هم روی نیمکت حضور نخواهد داشت. قرمزها میتوانند به این رأی اعتراض کنند اما با توجه به زمان کم تا بازی با ماشین سازی، مشخص نیست که کمیته استیناف چه زمانی به آن رسیدگی خواهد کرد.
دیروز کمیته انضباطی البته احکام دیگری هم صادر کرد:
* دیدار تیمهای آلومینیوم اراک و گلگهر سیرجان از سری رقابتهای جام حذفی برگزار شد که از سوی علیرضا منصوریان تخلفاتی مبنی بر بدرفتاری در مقام رسمی مسابقه (داور) رخ داد.
کمیته انضباطی اعلام کرد علیرضا منصوریان ظرف مدت حداکثر دو روز چنانچه دفاعیهای دارد به این کمیته ارسال کند.
از سوی حسن پورحمیدی، بازیکن، تخلفاتی مبنی بر بدرفتاری در مقام رسمی مسابقه (داور) رخ داد که منجر به اخراجش شد. کمیته انضباطی اعلام کرد وی ظرف مدت حداکثر دو روز چنانچه دفاعیهای دارد به این کمیته ارسال کند.
کمیته انضباطی اعلام کرد تیم گلگهر سیرجان به دلیل سوءرفتار تیمی ناشی از داشتن ۶ اخطار، چنانچه دفاعیهای دارد ظرف مدت حداکثر دو روز به این کمیته ارسال کند.
* دیدار تیمهای شهرداری آستارا و گل ریحان البرز از سری رقابتهای لیگ یک در تاریخ ۲۱ تیرماه در شهر انزلی برگزار شد که تخلفاتی از سوی محمد زارع گشتی (فومنی) از عوامل منتسب به تیم گل ریحان البرز مبنی بر حمل اسلحه و تحریک تیم به خروج از زمین مسابقه رخ داد که در خور صدور قرار دستور موقت است.
لذا به استناد ماده ۱۰۰ مقررات انضباطی و تا صدور رأی مقتضی، وی از ورود به کلیه ورزشگاههای فوتبال کشور محروم است و لازم است دفاعیه کتبی خود را ظرف ۴۸ ساعت به این کمیته ارسال کند.
رأی صادره ظرف مهلت دو روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظرخواهی در کمیته استیناف فدراسیون خواهد بود.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو
کلیه حقوق قانونی این سایت متعلق به «ایران ورزشی» بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.
مجری :
شرکت نوآوران تارنماگستر